×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

هرچی بخوای

هست

× بیا
×

آدرس وبلاگ من

siavash13746.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/siavash13746576

?????? ???? ?????? ???? ????? ????? ??? ????
× ?????? ???? ???? ?? ???? ????? ????? ??? ????

عجیب ولی واقعی

در یک اتفاق نادر، مادری در اولین زایمان خود، دوقلوی پسر همسانی به‌دنیا آورد که از ناحیه سینه و شکم به یکدیگر چسبیده‌اند.

دکتر فریبا همتی عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شیراز و فوق تخصص نوزادان در این باره گفت: درصد وقوع چنین پدیده‌ای یک در پنجاه هزار تولد زنده است.

وی با بیان این‌که چسبندگی در دوقلوهای همسان از ناحیه قفسه سینه و شکم معمولا شایع‌ترین نوع چسبندگی به‌شمار می‌رود، گفت: در ۸۰ درصد موارد، به هم چسبیدگی در دوقلوهای همسان دختر مشاهده شده است، حال آن‌که نوزادان مورد نظر پسر هستند.

همتی خاطرنشان کرد: این دو نوزاد جمعا ۵ کیلو و ۲۰۰ گرم وزن دارند و بلافاصله بعد از تولد برای مراقبت‌های ویژه و همچنین انجام بررسی‌های بیشتر،‌ به بخش آی سی یو نوزادان در بیمارستان نمازی منتقل شده‌ا‌ند.

فوق تخصص نوزادان و اتندینگ بخش آی سی یو بیمارستان نمازی شیراز با یادآوری این نکته که مادر دوقلوها به‌روش سزارین زایمان کرده است، گفت: این زایمان توسط خانم‌ها دکتر کسراییان و دکتر وفایی اساتید بخش زنان وزایمان دانشگاه و در بیمارستان حافظ انجام شده است.

همتی افزود: تولد و احیا نوزادان یاد شده زیر نظر آقای دکتر عالی‌نژاد، پزشک دستیار فوق‌تخصصی نوزادان دانشگاه علوم پزشکی انجام شده است

استاد دانشگاه علوم پزشکی شیراز با بیان این‌که بررسی‌ها در خصوص این نوزادان و احتمال جداسازی آنان همچنان توسط تیمی متشکل از اساتید فوق‌تخصص نوزادان و فوق تخصص جراحی کودکان در بیمارستان نمازی جریان دارد، تصریح کرد: قلب‌های این دو نوزاد مجزا است اما به‌نظر می‌رسد آنها دارای یک کبد مشترک هستند.

وی اضافه کرد: بررسی در خصوص سایر ارگان‌های این دو نوزاد همچنان ادامه دارد و پس از اتمام تحقیقات پزشکی تخصصی، به‌صورت دقیق در مورد امکان جداسازی، زمان و چگونگی آن اظهار نظر قطعی ارایه می‌شود و هنوز در این مورد تصمیم قطعی اتخاذ نشده است.

 نظر فراموش نشود.

 


بعضی ها واسه ركورد شكستن  عجب كارهایی می كنند!!...

 

۱- بالانس کردن بیشترین میزان قاشق بر روی صورت

 

 

این پسر ۹ ساله توانسته در مجموع ۱۶ قاشق را بر روی صورت خویش قرار دهد.

 

۲- خوردن بیشترین سوک

آقا توانسته است در مدت زمان ۱ دقیقه، ۳۶ سوسک رو بخورد.

 

۳-این خانم ۵۳ ساله آمرکایی، بیشترین عمل جراحی پلاستیک یعنی ۴۷ عمل جراحی رو تجربه کرده است.

 

- بیشترین میزان کتاب تایپ شده به صورت برعکس

 

این آقا دیگه واقعا نوبره. ایشون کتابهای خیلی زیادی رو به صورت برعکس تایپ کرده است. در مجموع ایشون ۶۷ کتاب رو که سه میلیون کلمه داشته اند از آخر به اول تایپ کرده است.

۵- کمترین زمان برای فرار کردن از داخل کیف

این خانم تنها در زمان ۷٫۰۴ ثانیه، از کیف فرار می‏کند.

۶- بلندترین مو

۷- بلندترین جیغ

این خانم می‏تواند صدای جیغی با قدرت ۱۲۹ دسیبل تولید کند. این میزان صدا تقریبا یک دهم صدایی است که یک موتور جت تولید می‏کند.

۸- عجیب ترین رژیم غذایی


این آقا هم که فرانسوی است از سال ۱۹۵۹ تا به حال فلز و شیشه می‏ خورد.

۹-طولانی‏ترین سخنرانی


این آقا هم طولانی ترین سخنرانی را به مدت ۴۸ ساعت انجام داده. اگر چه بعد از او فردی با ۱۲۰ ساعت سخنرانی مداوم رکورد او را شکست و پس از او هم یک مرد ۶۲ ساله با یک سخنرانی ۱۲۴ ساعته رکورد نفر قبلی را شکست.




خبرگزاري آريا-پزشکان نخستين بار دختري را مشاهده کرده اند که رشد نمي کند.
به گزارش سرويس علمي آريا به نقل از روزنامه اينترنتي روسي ايزوستيا،بروک گرينبرگ شانزده ساله که اصلا رشد نمي کند از نظر جسمي و عقلي در سطح يک بچه يک ساله قرار دارد، دندانهاي شيري وي هنوز نيفتاده اند، ضخامت بافت استخوانش به اندازه يک بچه ده ساله است و تاکنون تغييرات بسيار جزئي در مغزش روي داده است.
بر اساس اين گزارش قد اين دختر هفتاد و شش سانتي متر و وزن او هفت کيلو و سيصد گرم است.
به گفته دانشمندان آزمايشهاي ژنتيکي فراوان هيچ مشکل ژنتيکي را در اين دختر ثابت نکرده و درمانهاي هورموني هم هيچ نتيجه اي نداشته است.
به گفته ريچارد واکر محقق دانشگاه فلوريداي جنوبي بدن اين دختر به طور هماهنگ رشد نمي کند و روند رشد اجزاي ان به طور مستقل صورت مي گيرد.
هم اکنون دانشمندان در جستجوي ژني هستند که بتواند مشکل اين دختر را نشان دهد.
ممکن است اين ژن کليد درک روند پيري انسان باشد.

این هم چند تصویر از این دختر بچه ۱۶ ساله

تولد بروک

در کالسکه

 

 

در آغوش مادر



معمای نیمه شب (ردپایی از شیطان؟؟؟)

آن چه موجودی بود که می توانست از دیوارهای سنگی بگذرد...از کومه های علف خشک به ارتفاع 600 متر بپرد، ویا از رودخانه ای به پهنای دو مایل عبور کند؟!آن موجود پرنده بود؟! درنده بود؟!....یا اینکه خود شیطان بود؟

تا به امروز کسی نمی داند،ولی آن موجودی که آن کار های انجام نشدنی را انجام داد ، یک قرن پیش آثار پایش را در شهر های استان دیوان شایر واقع در جنوب انگلستان به جای گذاشت.

در شب پنجشنبه فوریه سال 1885 کمی قبل از ساعت 8 شب بود که برف در منطقه دیوان شایر شروع به باریدن نمود.در ساعت 6 روز بعد هنری پیلک که صاحب مغازه ی در شهرک تاپشام بود،از خانه اش بیرون آمد و قدری مکث کرد تا منظره پر برف اطراف را  نظلره کند...در این موقع  بود که یک رشته پا را در حیاط محصور خود مشاهده کرد.

هر جای پا به شکل U بود، درست مثل اینکه نعل اسب یا خر آنرا ایجاد کرده باشد.هنری پیلک اخم کرد. جای پاها یا جای سم ها همه در یک خط بودند و یکی جلو تر از دیگری قرار داشت.

هیچ انسان یا حیوانی نمی توانست آنگونه راه برود، مثل این بود که روی یک طناب راه رفته باشند. آقای پیلک آدم کنجکاوی نبود، پس شانه هایش را بالا انداخت و به مغازه ی نانوایی اش رفت و کارهای روزمره اش را شروع کرد... ولی یک ساعت بعد تمام شهر به جنب وجوش افتاده بود!

سایر اهالی تاپشام هم رد پاها را کشف کرده بودند و مشتاقانه  در تلاش بودند که صاحب آن ردپا هاست، پیدا کنند.

در آغاز این امر جنبه ی تفریحی داشت، ولی هرچه جستجو طولانی تر می شد، احساس ناراحتی جویندگان هم شدت می یافت. آنها فکر می کردند که آن موجودی که طی شب گذشتهاز شهر آنها بازدید کرده است، می بایست از نیرو های مافوق طبیعی برخوردار بوده باشد. در برخی نقاط ردپاها از بالای از بالای دیوارهای سه و نیم متری باغها نیز می گذشت...ردپاها تا پای دیوار کشیده شده بود و از سوی دیگر آن ادامه می یافت...انگار که دیواری در مقابلش وجود نداشته باشد!.

آیا آن موجود از روی دیوار پریده بود؟ امکان نداشت! چون عمق ردپا ها در برف اصلا تغییر نمی کرد. اندازه ی آنها هم ثابت بود: یازده سانتی متر طول و هفت سانتی متر عرض داشت و بلا استثنا بیست سانتی متر هماز یکدیگر فاصله داشتند... بعلاوه ردپا ها ز تک تک خانه های شهر عبور کرده بود. آیا آن موجود ناشناخته مشغول علامتگذاری بود؟!

این معما فقط منحصر به تاپشام نبود و همان ردپا ها در شهرک توتنز در جنوب استان هم دیده شده و مایه تعجب ساکنان شهر شده بود.

فاصله بین تاپشام تا توتنز حدود 96 مایل به خط مستقیم است. طوفان برف نیمه شب متوقف شده بود و ششساعت پس از آن هنری پیلک ردپا ها را کشف کرده بود.  در طی آن شش ساعت چه موجودی می توانست در مسیر زیگزاک، خود را به نقاطی که نود و شش مایل از هم دور بودند برساند؟!

ردپاها در قبرستان ها، دربالای واگن های قطار، در روی سقف ها،در ساحل دریا،در جنگل ها، بازارها و در بالا کومه های علف خشک به ارتفاع ششصد متر نیز دیده می شد که در کنار رودخانه اکس به پهنای دو مایل امتداد پیدا می کرد و از نقطه ی مقابل پان می گذشت.

در همه جا ردپاها ی  نعل اسب شکل یکسان بودند... .

در هیچ جایی اثری که حاکی ازاستراحت موجود باشد، به چشم نمی خورد. دیری نگذشت که کنجکاوی و تفریح جای خود را به ترس و اضطراب داد و خرافات وگفته های عجیبی در بین مردم شایع شد.

وقتی برف ها ذوب شدند، جای پاها به یک نعل شکافته شباهت پیدا کردند... غیر قابل باور بود مگر آن موجود چند تن وزن داشته است؟! .... چه کسی بجز شیطان می توانست این ردپا ها را از خود بجا بگذارد؟ زن ها و بچه ها خود را در خانه ها مخفی می کردند و در و پنجره ها را چفت می زدند. مردان سگ های خود رابرداشته و مسلح به اسلحه ی گرم و چماق و چنگک عبوسانه به جستجو در بیرون شهر ادامه می دادند.

البته در ظاهر کسی نمی دانست که در صورت به دام انداختن شیطان باید چگونه او را دستگیر کند؟... ولی این رویداد هرگز رخ نداد. آن موجود هرچه که بود،بدون اینکه دیده شود، از آن منطقه دور شد ودیگر هرگز بازنگشت.

در روز های بعد برف زیادی بارید،ولی دیگر آن ردپا ها ظاهر نشدند... اما برای هفته ها پس از آن شب مردان با خود سلاح حمل می کردند و از کوره راهها اجتناب می ورزیدند.

روزنامه لاندن تایمز و سایر جراید مقالات متعددی پیرامون رد پاها ی عجیب منتشر ساختند.

ادعا می شدکه آن ردپا ها توسط موش های عظیم الجثه ، خرگوش های بزرگ،پرندگان،وزغ ها و حتی کانگرو ها ایجاد شده باشد.

ولیث هیچ یک از این تفاسیر با حقایق منطبق نبود... هزاران جای پا در یک مسیر مستقیم و به اندازه های دقیق که در سکوت مطلق و به طور خستگی ناپذیری- با سرعتی ثابت � از هر مانعی می گذشتند.

مردان و زنانی که شاهد این ماجرا بودند دیگر در میان ما نیستند... ولی هنوز سوالات بی پاسخ فراوانی وجود دارد. آن موجود شبانه از کجا می آمد و به کجا می رفت؟؟؟ .... و اینکه چه زمانی دوباره باز خواهد گشت؟؟؟....

شما هم می توانید حدس های خود را درباره ی این واقعه در قسمت نظرات این مطلب درج کنید.

 

منبع: کتاب عجیب ... ولی واقعی!


این تصویر خروسی که می بینید سر ندارد نه سر کاری است، نه چیستان است و نه کار فتوشاپ است. قضیه از این قرار است که مایک خروسی است که ابتدا قرار بوده کشته و خورده شود اما فردای روزی که سرش را قطع می کنند، او را زنده پیدا می کنند! به همین دلیل صاحب آن تصمیم می گیرد آنرا نکشد! به گزارش مهر، مایک بدون سر زندگی جدید خود را شروع می کند و کلی مشهور می شود. صاحب سابقا بی رحم آن هم برای آب و غذا دادن به او از قطره چکان استفاده می کند.

 

دلیل علمی اش هم این بود که قسمتی از مغز او هنوز سر جایش قرار داشت به همین دلیل می توانست اعمال حیاتی را را انجام دهد. خونریزی مایک به خاطر اینکه رگ اصلی گردنش قطع نشده

و به دلیل خشک شدن محل قطع شدگی، متوقف شده است. البته مایک زنده نمانده، چونبعد از 18 ماه زندگی یک شب دچار حالت خفگی می شود و قبل از اینکه صاحبش راه گلویش را باز کند، می میرد


كشف لاشه يك هيولاي عجيب و غريب دريايي در سواحل نيويورك تعجب دانشمندان را به دنبال داشته است. لاشه اين موجود ترسناک و عجيب ماه گذشته در سواحل نيويورك پيدا شد.
اين حيوان بدني بدون مو و پوستي چرم مانند با دندانهايي تيز و چيزي شبيه يك منقار دارد.

با نگاهی عمیق به این موضوع خواهیم دید  که در ٢۵٠٠ سال پیش  ما نمونه ای از این هیولا را در تخت جمشید داشته ایم و مجسمه ای بزرگ از آن در  تخت جمشید وجود دارد.
 
از نظر شباهتی که بسیار شباهت به این موجود کشف شده دارد هم از نظر منقار و هم از نظر  دستهای این موجود.

 

 

آیا این موجود در ایران بوده؟
چرا در تخت جمشید چنین مجسمه ای وجود دارد؟ 
 
شاهان هخامنشی تمایلی برای نصب این مجسمه در داخل تالارهای  اصلی کاخ نداشتند
.

 

"سگشیر"جانوری که امریکا برای کاربرد پلیسی و نظامی خلق کرده   
   
یک کارشناس شهر سازی وتاریخ از آلمان، گمانه زنی خبر روزگذشته در باره آن حیوان عجیب و مجسمه های تخت جمشید را تائید می کند.

این موجود در سواحل montauk ,newyork پیدا شده و براستی شباهت قابل توجهی به پیکره های سرستون های تخت جمشید دارد. فقط به این نکته توجه کنید که در شمال شرقی محل پیدا شدن این موجود، جزایری بنام plum island هست که مکانی فوق سری
نظامی امریکاست. بنا بر شنیده ها، در این مکان کنترل شده انواع آزمایشات ژنتیکی روی موجودات مختلف انجام میگیرد و با دستکاری ژنتیکی موجوداتی خلق می شوند که می توانند کاربرد نظامی داشته باشند. از جمله "سگشیر" که توانائی های چند حیوان قدرتمند را دارد. مثلا فکی مانند عقاب، دندانها و پنجه هائی مانند شیر و از همه مهم تر، توانائی های مغزی و آموزشی در حد یک سگ آموزش دیده برای جنگ ها و نبرد های شهری.

 

خواهشانظریادتون نره


شنبه 12 شهریور 1390 - 4:08:12 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم